نام کامل وی داود سلیمان بن جرجیس العانی النقشبندی البغدادی می باشد . خاندان او اصالتاً به شهر عنه تعلق دارند .
او تحصیلات مقدماتی خود را نزد پدر گذراند و در محضر « علامه علی الخوجه » به مطالعه منطق و تفسیر پرداخت . پس از آن به مطالعه علم فقه در محضر « شیخ محمد سعید االدوری » و نیز تحصیل علم کلام نزد اساتیدی همچون « عبدالطیف أفنید » ، « شیخ بهاء الحق » و « شیخ مصطفی الواعظ » پرداخت و از آنها اجازه علمی برای نیل به مقام اجتهاد دریافت نمود .
او پس از رسیدن به درجه ی اجتهاد به فعالیت های مختلف در محافل و گردهمایی های علمی دست زد و به روشنگری علمی و ملی پرداخت ، در خطبه های خود در مساجد خلوص دینی را با روح ملی در آمیخت ، عثمانی ها او را تحت نظر داشتند ، هنگامی که به عنوان مدرس دینی در استان دیاله مشغول به کار شد جمعی از جوانان آن استان تحت تأثیر وی قرار گرفتند ، از میان آنها می توان به « شیخ حسین افندی » قاضی بعقوبه که علیه اشغال نیروهای انگلیسی برخاست و در جوار خانه خود به شهادت رسید ، اشاره کرد .
وی در اواخر عهد عثمانی تحت فشار اندیشمندان به عنوان قائم مقام خانقین انتخاب شد ، سپس به بغداد رفت و به عضویت مجلس عمومی بغداد و شورای استانداری بغداد درآمد .
در سال 1917 مسئولیت مدیریت اوقاف به او سپرده شد . او در جهت ترویج اندیشه تأسیس حزب ملی و آزادی عراق تلاش نمود و به سید محمد صدر ، علی البازرگان و محیی الدین السهروردی پیوست و در جمع مؤسسان انجمن « حرس الاستقلال » 1919 قرار گرفت . او از جنبش انتفاضه فرات میانه در برابر اشغالگران حمایت نمود ، که موضوع منجر به دستگیری وی توسط قوای بریتانیا و تبعید شدن او به جزیره هنگام شد . پس از گذشت چند ماه او آزاد شد و به بغداد بازگشت .
او در تأسیس احزابی از قبیل حزب ملی (حزب الوطنی) 1922 به رهبری « جعفر ابوالتمن »و حزب « حزب الوحدة الوطنیة » 1934 مشارکت داشت .همچنین در سال1924 ریاست « حزب الامة »را به عهده داشت . او در چندین دوره نماینده مجلس نمایندگان بود و توان خود را در جهت تحریک علیه معاهده عراق و بریتانیا به کار برد .
از آثار او می توان به کتب دیگری در موضوع علوم دینی و رساله ای درباره تنوع ملائکه و شباهت آنها با بعضی از حیوانات زمینی را نام برد .
